اعلام ایمان با زبان میتواند ساده باشد، اما نمایش و اثبات آن در عمل، چالشبرانگیزترین محک برای هر فرد با ایمان است. در تاریخ کتب مقدس، هیچ داستانی به اندازه حکایت ابراهیم، که به درستی “پدر ایمان” لقب گرفته است، عمق و عظمت این حقیقت را آشکار نمیکند.
زندگی ابراهیم، سفری طولانی از اعتماد به وعدههای الهی بود، اما در باب ۲۲ کتاب پیدایش، این سفر به اوج خود میرسد؛ جایی که ایمان در برابر سختترین و دردناکترین امتحان الهی قرار میگیرد. این روایت تکاندهنده، تنش میان درک محدود انسانی و فرمان مطلق الهی را به تصویر میکشد و سندی جاودانه از ایمان ابراهیم را ارائه میدهد که او حاضر شد همه چیز، حتی عزیزترین دارایی خود یعنی فرزند محبوبش (موعودش)، را به خاطر اطاعت از خداوند فدا کند.
این داستان برجسته که در کتاب پیدایش باب ۲۲ آمده، به ما میآموزد که ایمان ابراهیم صرفاً یک پذیرش ذهنی نبود، بلکه عملی جسورانه و گامی به سوی حقیقتی نامعلوم و فهمناپذیر با درک انسانی بود.
ایمان واقعی در میدان امتحان، حقیقت خود را نشان میدهد و از مرحله کلمات به مرحله عمل بیچون و چرا میرسد. ابراهیم در کوه موریا، نمونهای بیبدیل از توکل مطلق به خدای زنده را به نمایش گذاشت و درسی ابدی برای تمام نسلها بر جای نهاد تا جوهر حقیقی اطاعت و اعتماد کامل را امروز در او مشاهده کنیم.
عمق ایمان ابراهیم به خدا
خداوند پیش از آزمایش ایمان ابراهیم به او وعدههای بزرگی داده بود که شامل «نسلی مانند ستارگان آسمان» و تبدیل شدن او به یک «ملت بزرگ» بود:
«از تو قومی بزرگ پدید خواهم آورد و تو را برکت خواهم داد؛ نام تو را بزرگ خواهم ساخت و تو برکت خواهی بود. برکت خواهم داد به کسانی که تو را برکت دهند، و لعنت خواهم کرد کسی را که تو را لعنت کند؛ و همۀ طوایف زمین به واسطۀ تو برکت خواهند یافت.» (پیدایش ۱۲: ۲-۳)
و اَبرام را بیرون برده، گفت: «به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، اگر بتوانی آنها را بشماری!» آنگاه به اَبرام فرمود: «نسل تو نیز چنین خواهد بود.» (پیدایش ۱۵: ۵)
این وعدهها سنگ بنای رابطه ابراهیم با خداوند بود. اما برای تأیید و آشکار ساختن عمق این رابطه، خدا تصمیم گرفت تا ایمان ابراهیم را بیازماید. هدف از این آزمون، بیرحمی نبود، بلکه نشان دادن نهایت اعتماد ابراهیم به خدا بود، حتی زمانی که فرمان الهی (قربانی کردن پسر وعده داده شدهاش، اسحاق) به نظر با خودِ وعدهها در تضاد بود.
این عمل، ابراهیم را به عنوان «پدر ایمان» شناساند و همزمان، بر اهمیت اطاعت محض و بالاتر قرار دادن خدا از هر دارایی زمینی تأکید کرد.
«از همین رو، وعده بر ایمان مبتنی است تا بر پایۀ فیض باشد و تحقق آن برای تمامی نسل ابراهیم تضمین شود، یعنی نه تنها برای آنان که به نظام شریعت تعلق دارند، بلکه برای کسانی نیز که پیروِ ایمانِ ابراهیماند، که پدر همۀ ماست.» (رومیان ۴: ۱۶)
این آزمایش، هدف دیگری نیز داشت: پیشبینی نقشه نجات الهی. زمانیکه خداوند در لحظه آخر، قوچی را جایگزین اسحاق کرد:
«ابراهیم سر بلند کرد و پشت سرش قوچی را دید که با شاخهایش در بوتهای گرفتار شده بود. ابراهیم رفته، قوچ را گرفت و آن را به جای پسرش، چون قربانی تمامسوز تقدیم کرد.» (پیدایش ۲۲: ۱۳)
این یک نماد قدرتمند از تدبیر و رحمت خدا بود. این جایگزینی به یک قربانی کاملتر در آینده اشاره داشت: عیسی مسیح، بره خدا که برای برداشتن گناهان جهان قربانی خواهد شد.
«فردای آن روز، یحیی چون عیسی را دید که به سویش میآید، گفت: «این است برۀ خدا که گناه از جهان برمیگیرد!» (یوحنا ۱: ۲۹)
بنابراین، آزمون اسحاق فقط درباره اطاعت ابراهیم نبود، بلکه تأییدی بود بر اینکه خداوند در نهایت خودش راه رستگاری را فراهم خواهد کرد.

فرمان حیرتانگیز خداوند به ابراهیم (پیدایش ۲۲: ۱-۲)
آزمایش بزرگ با کلماتی ساده آغاز میشود؛ کلماتی که در عین سادگی، بیشترین وزن عاطفی و بار معنایی الهیاتی را در خود پنهان میکنند. خداوند ابراهیم را صدا میزند: ابراهیم! ابراهیم! و او پاسخ میدهد: “لبیک” سپس فرمان الهی صادر میشود:
«و اما ایامی چند پس از این وقایع، خدا ابراهیم را آزموده، بدو فرمود: «ای ابراهیم!» پاسخ داد: «لبیک!» گفت: «پسرت را که یگانه پسر توست و او را دوست میداری، یعنی اسحاق را برگیر و به سرزمین موریا برو، و او را در آنجا بر یکی از کوههایی که به تو خواهم گفت، چون قربانی تمامسوز تقدیم کن.» (پیدایش ۲۲: ۱-۲)
اسحاق، نه تنها فرزند، بلکه “یگانه پسر” و “پسر وعده” بود؛ او تنها راه تحقق وعده خداوند دربارهٔ “نسل کثیر” ابراهیم بود. فرمان قربانی کردن او، در واقع، فرمان قربانی کردن خود وعده بود. این لحظه، ایمان ابراهیم را به مرز غیرممکنها میکشد: آیا او خدایی را که وعدهاش را داده، بیشتر از خود وعده دوست دارد؟
اطاعت بیدرنگ و سکوت معنادار ابراهیم (پیدایش ۲۲: ۳-۸)
پاسخ ابراهیم به این فرمان، اوج اطاعت است. او نه بحث، نه اعتراض و نه تعلل میکند.
«پس، صبح زود، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را زین کرد و دو تن از نوکران خویش را با پسرش اسحاق برگرفته، هیزم برای قربانی تمامسوز شکست و به سوی جایی که خدا به او گفته بود، روانه شد.» (پیدایش ۲۲: ۳)
تصمیم ابراهیم، تصمیمی رنجآور، اما سریع و قاطع بود. سه روز در راه، فرصتی برای تردید و پشیمانی برای او فراهم میآورد، اما ایمان ابراهیم پابرجا ماند. اینجاست که گفتگوی تکاندهنده پدر و پسر رخ میدهد:
«روز سوّم، ابراهیم چشمانش را برافراشت و آنجا را از دور دید. آنگاه به نوکرانش گفت: «شما همین جا نزد الاغ بمانید تا من با پسر بدانجا برویم، و پرستش کرده، نزد شما باز آییم.» ابراهیم هیزم قربانی تمامسوز را برگرفته، بر پسر خویش اسحاق نهاد، و آتش و چاقو را به دست خود گرفت، و هر دو با هم میرفتند. و اما اسحاق به پدرش ابراهیم گفت: «پدر؟» پاسخ داد: «بله، پسرم؟» گفت: «این از آتش و هیزم، ولی برۀ قربانی تمامسوز کجاست؟» ابراهیم پاسخ داد: «پسرم، خدا برۀ قربانی را برای خود فراهم خواهد کرد.» پس هر دو با هم میرفتند.» (پیدایش ۲۲: ۴-۸)
این پاسخ ابراهیم، عصاره ایمان اوست. او نمیداند چگونه، اما ایمان دارد که خدا قادر مطلق بوده و حتی اگر نیاز باشد او را از مردگان برمیخیزاند:
«ابراهیم چنین اندیشید که خدا قادر است حتی مردگان را زنده کند، و میتوان گفت که به نوعی اسحاق را از مرگ بازیافت.» (عبرانیان ۱۱: ۱۹)
اوج نمایش ایمان ابراهیم (پیدایش ۲۲: ۹-۱۲)
به قله کوه موریا میرسند و صحنهای که رخ میدهد، نقطه عطف تاریخ نجات است:
«چون به جایی که خدا به ابراهیم گفته بود رسیدند، او در آنجا مذبحی بنا کرد و هیزم بر آن چید، و پسرش اسحاق را بسته، او را بر مذبح، روی هیزم گذاشت. آنگاه دست دراز کرد و چاقو را گرفت تا پسر خود را ذبح کند.» (پیدایش ۲۲: ۹-۱۰)
ابراهیم کاملاً آماده بود تا فرمان خداوند را اطاعت کند. زیرا در لحظهای قبل از اینکه کارد بر گردن اسحاق بنشیند، صدای فرشته خداوند اطاعت او را تأیید میکند:
«اما فرشتۀ خداوند از آسمان وی را ندا در داد: «ابراهیم! ابراهیم!» پاسخ داد: «لبیک!» فرشته گفت: «دست بر پسر دراز مکن و کاری با او نداشته باش! اکنون میدانم که از خدا میترسی، زیرا پسرت، آری یگانه پسرت را، از من دریغ نداشتی.» (پیدایش ۲۲: ۱۱-۱۲)
با جمله “اکنون میدانم” خداوند ایمان ابراهیم را تأیید میکند. ابراهیم با پیروزی در این آزمایش ثابت کرد که خدای وعده، برای او با ارزشتر از خود وعده است. زیرا اطاعت او کامل و بیقید و شرط بود.
قوچ به عنوان تدبیر الهی و اوج ایمان ابراهیم
این داستان اوج یک آزمون بزرگ برای ایمان ابراهیم بود. هنگامی که ابراهیم آماده بود تا بنا به دستور خدا پسرش، اسحاق، را قربانی کند، فرشته خداوند از آسمان به او ندا داد: «ابراهیم! ابراهیم!» پاسخ داد: «لبیک!» فرشته گفت: «دست بر پسر دراز مکن و کاری با او نداشته باش!»
این مداخله الهی نشان میدهد که آزمون به پایان رسیده و خداوند خود قربانیای را تدارک دید تا جان اسحاق را حفظ کند. ابراهیم قوچی را دید که شاخهایش در بوتهای گیر کرده بود و آن را به جای پسرش قربانی کرد.
«ابراهیم سر بلند کرد و پشت سرش قوچی را دید که با شاخهایش در بوتهای گرفتار شده بود. ابراهیم رفته، قوچ را گرفت و آن را به جای پسرش، چون قربانی تمامسوز تقدیم کرد. پس ابراهیم آن مکان را ’خداوند فراهم خواهد کرد‘ نامید. و تا امروز نیز گفته میشود: «بر کوهِ خداوند، فراهم خواهد شد.» (پیدایش ۲۲: ۱۳_۱۴)
قوچ به عنوان یک قربانی جایگزین، نه تنها آرامشبخش بود، بلکه حقیقت کتاب مقدسی را برجسته میکند که «خداوند تدارک میبیند» (یهوه یِرِه)
این روایت، حاوی یک بشارت عظیم درباره رهایی بود. قوچ، که نقش فدیه را برای اسحاق ایفا کرد، مستقیماً به مفهوم قربانی عیسی مسیح اشاره میکند. او با پذیرش مرگ به جای گناهکاران، نه تنها جانشین آنان شد، بلکه خود را بهعنوان قربانی شایسته و یکتا برای کفاره کامل گناهان جهان تقدیم کرد.
نامگذاری مکان قربانی توسط ابراهیم
ابراهیم پس از پیروزی بر این آزمون دشوار اطاعت و ایمان، که در نهایت با فراهم شدن یک قوچ برای قربانی جایگزین به پایان رسید، آن مکان را «یهوه یره» (Adonai-Yireh) نامید. این نامگذاری که به معنای «خداوند مهیا میسازد» است، بیانگر اعتماد ابراهیم بود که خداوند راهی برای برآورده کردن وعدههایش و نجات فراهم خواهد کرد.
این واقعه مهم در پیدایش ۲۲ :۱۴ بیان شده است: «پس ابراهیم آن مکان را ’خداوند فراهم خواهد کرد‘ نامید. و تا امروز نیز گفته میشود: «بر کوهِ خداوند، فراهم خواهد شد.»
این نام تا به امروز به عنوان یادگاری از وفاداری خداوند و ایمان عمیق ابراهیم باقی مانده است.

طرح نجات الهی در پرتو ایمان ابراهیم
داستان ایمان ابراهیم در پیدایش ۲۲، فراتر از یک اتفاق تاریخیست؛ این داستان یک پیشبینی قدرتمند از بخشش و نجات خداوند است. همانطور که ابراهیم حاضر شد عزیزترین دارایی خود، یعنی اسحاق، را قربانی کند و خداوند گوسفندی را برای جایگزینی فراهم کرد، این واقعه نمادی از طرح نجات در عهد جدید است:
عیسی مسیح به عنوان «بره خدا که گناه از جهان برمیگیرد!» (یوحنا ۱: ۲۹) برای نجات و رهایی ما از گناهانمان بر روی صلیب قربانی شد.
این الگو به ما میآموزد که ایمان ابراهیم و ایمان ما در مسیح، هر دو بر پایه تسلیم کامل و اعتماد به فراهمسازی الهی استوارند و اطاعت ابراهیم نمونهای از بهای سنگینیست که ایمان حقیقی به همراه دارد: سپردن خواستههای شخصی به اراده خدا، حتی زمانی که درکش برای ما دشوار است.
ایمان ابراهیم یک درس عملی برای زندگی روزمره ما است:
- ایمان حقیقی همیشه آزمایش میشود. هر بار که سختیها و ترسها ما را محاصره میکنند، ما باید انتخابی شبیه به ابراهیم داشته باشیم: به وعدههای خدا اعتماد کنیم یا به ترسهایمان تسلیم شویم. ابراهیم به نقشه بزرگتر خدا اعتماد کرد، حتی زمانی که دستور قربانی کردن اسحاق با وعدههای قبلی خداوند تناقض داشت.
- این عمل نشان داد که ایمان، فراتر از منطق انسانیست. بنابراین، در روزهایی که امید کم میشود، به یاد بیاوریم که «و خدا امین است؛ او اجازه نمیدهد بیش از توان خود آزموده شوید، بلکه همراه آزمایش راه گریزی نیز فراهم میسازد تا تاب تحملش را داشته باشید.» (۱ قرنتیان ۱۰: ۱۳). ایمان ابراهیم یعنی تسلیم کامل به خداوند، با اطمینان به اینکه نقشه او همواره برای ما والاترین و بهترین است.
کلام آخر: وعدهای بزرگتر و بره حقیقی
ایمان ابراهیم، که در داستان قربانی کردن اسحاق نمایان شد، نمونهای عملی از اطاعت کامل به خدای زنده بود. ابراهیم در اطاعت از فرمان خدا، آماده شد تا یگانه پسر و گرانبهاترین داراییاش را قربانی کند و در همین اقدام، او به وعدهٔ الهی مبنی بر تأمین برهٔ قربانی ایمان داشت.
زیرا کتاب چه میگوید؟ «ابراهیم به خدا ایمان آورد و این برای او پارسایی شمرده شد.» (رومیان ۴: ۳)
صدها سال پس از این واقعه، وعده ابراهیم با فرستادن عیسی مسیح، برّهٔ حقیقی خدا، محقق شد. در حالی که اسحاق نجات یافت، عیسی تمام بار گناهان جهان را بر دوش کشید و در اورشلیم، به عنوان قربانی نهایی فدا شد. او همان برهایست که ابراهیم در پیدایش ۲۲: ۸ گفت:
«پسرم، خدا برۀ قربانی را برای خود فراهم خواهد کرد.»
اینک، دعوت به سوی ماست: ما دیگر نیازی به انجام یک قربانی سخت و دردناک نداریم، زیرا کار عیسی مسیح بر روی صلیب، قربانی کامل و نهایی را انجام داده است. همانطور که ابراهیم به وعدهٔ آمدن اسحاق ایمان آورد، ما نیز دعوت شدهایم تا به وعدهٔ رستگاری و حیات جاودان که با خون برّهٔ خدا محقق شده است، ایمان آوریم. با ایمان به عیسی مسیح، نه تنها در اطاعت ابراهیم شریک میشویم، بلکه در برکات وعدهٔ الهی نیز سهیم میگردیم:
«زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد. زیرا خدا پسر را به جهان نفرستاد تا جهانیان را محکوم کند، بلکه فرستاد تا به واسطۀ او نجات یابند. (یوحنا ۳: ۱۶)
اگر آمادهایم که “بزرگترین ارزش” زندگیمان را بر مذبح اطاعت بگذاریم و خدا را والاتر از هر چیز دیگری بدانیم، راه انجام آن امروز، ایمان به کار کاملشدهٔ عیسی مسیح است. پس:
آیا شما آمادهاید که یگانه فرزند خود (بزرگترین ارزش و دارایی زندگیتان) را بر مذبح اطاعت بگذارید تا ثابت کنید که خدا برایتان از هر چیز دیگری والاتر است؟ با ایمان به خداوند عیسی مسیح، ما اطاعت ابراهیم را انجام میدهیم و در برکات وعده الهی شریک میشویم. بنابراین به او ایمان آورید و حیات جاودان را بپذیرید.
پرسشهای متداول
قربانی کردن یگانه پسرش، اسحاق، به عنوان قربانی سوختنی بر یکی از کوههای سرزمین موریا.
او گفت: «پسرم، خدا خود بَرّهٔ قربانیِ سوختنی را فراهم خواهد ساخت.» این پاسخ نشاندهنده توکل مطلق ابراهیم به قدرت و تدارک خداوند است.
نام آنجا را «یَهُوَه یِرِه» گذاشت که به معنای «خداوند فراهم میسازد» یا «خداوند میبیند/تدارک میبیند» است.




ارسال نظر