در ابتدا کلام بود، و کلام نزد خدا بود، و کلام، خدا بود. برای قرنها، این کلام در کمال جلال الهی وجود داشت، حضوری جاودانه و متعالی. اما سپس، اتفاقی خارقالعاده افتاد، لحظهای که مسیر تاریخ و ابدیت را تغییر داد.
خدای بینهایت، قادر مطلق و آفریدهنشده، انتخاب کرد که متناهی شده و وارد خلقت خود شود. کتاب مقدس، کلام زنده خداوند این رویداد باورنکردنی را تجسم مینامد، رازی عمیق که در آن آسمان و زمین به هم پیوستند.
- یوحنا ۱ : ۱۴ این حقیقت باورنکردنی را اعلام میکند: “و کلام، انسان شد و در میان ما مسکن گزید. ما بر جلال او نگریستیم، جلالی شایستۀ آن پسر یگانه که از جانب پدر آمد، پر از فیض و راستی.“
این آیه قلب ایمان مسیحیست، پلی بین نبوتهای عهد عتیق و واقعیت عهد جدید. این آیه به ما میگوید که خدا تنها از بالای کوه سخن نگفت یا یک پیامبر نفرستاد، بلکه او خود با پوشش پوست انسان، به زمین آمد تا با ما باشد.
در ادامه این مقاله از پیدایش، بیشتر و بیشتر در خداوندمان عیسی مسیح و کار عظیم و شگفتانگیز او عمیقتر میشویم. با ما همراه باشید.
بیشتر بخوانید: معجزات عیسی در عهد جدید
مسکن خدا در میان ما
عبارت “در میان ما ساکن گردید” بار معنایی بسیار قدرتمندی دارد. کلمه اصلی یونانی برای “ساکن شدن”، skēnoō است که به معنای برپا کردن خیمه است. این تصویرسازی مستقیماً به عهد عتیق ربط پیدا میکند، جایی که خدا، جلال شِکینا (Shekhinah: به حضور الهی در جهان فیزیکی اشاره دارد)، در خیمه در میان اسرائیلیان زندگی میکرد.
اما در عهد جدید، مسکن خدا یک سازه موقت ساختهشده از پارچه و چوب نبود، بلکه یک بدن انسانی بود، زندگیای که در خیابانهای پر از گردوغبار جلیل سپری شد. عیسی، پسر خدا، خیمه جدید و نهایی بود.
زندگی او تجلی شخصیت خدا بود، شخصیتی پر از فیض باورنکردنی و حقیقت تزلزلناپذیر. جلالی که یوحنا از آن سخن میگوید، فقط یک نور خیرهکننده نبود، بلکه جلال یک زندگی بیعیبونقص، عشق و محبتی بیدریغ، قدرتی معجزهآسا و دلسوزی عمیق بود.
عیسی خدایی بود که گرسنگی را میفهمید، بر سر مرگ یک دوست اشک میریخت، نیش خیانت را حس میکرد و درد و رنج انسانیت را از نزدیک میشناخت.
کمال فیض و حقیقت
فیض و حقیقت دو روی یک سکه الهی هستند. یوحنا ۱ :۱۷ میگوید: “زیرا شریعت به واسطۀ موسی داده شد؛ فیض و راستی به واسطۀ عیسی مسیح آمد.” شریعت، هرچند خوب و مقدس بود، گناه ما را آشکار کرد و نیاز ما به یک نجاتدهنده را نشان داد. اما عیسی چیزی بیشتر آورد، او راهحل را آورد.
فیض او لطف بی حد و اندازه خداست، بخشش آزادانه و قدرتی برای داشتن یک زندگی جدید. حقیقت او واقعیت نقشه و شخصیت خداست که راه آشتی و صلح را نشان میدهد. در عیسی، این دو ویژگی کاملاً متعادل و به زیبایی بیان شدهاند.
عیسی از طریق زندگی، مرگ و رستاخیز خود، عمل نهایی فیض و حقیقت را به نمایش گذاشت. او گناه ما را بر خود گرفت، بدهیای را که ما هرگز نمیتوانستیم بپردازیم، پرداخت و با این کار، میان ما و پدر آشتی و صلح برقرار کرد.
این یک ایمان دور و آکادمیک نیست. این یک رابطه عمیقاً شخصی و متحولکننده است که توسط کلامی که جسم شد، امکانپذیر شده است. او تنها به ما نشان نداد که خدا چگونه است، بلکه او به ما نشان داد که انسان بودن، با زندگی در کمال همبستگی با خدا، به چه معناست.
بیشتر بخوانید: دیدن خدا در چهره عیسی مسیح: یوحنا ۹:۱۴
دعوتی شخصی
تجسم بیش از یک رویداد تاریخیست، این یک دعوت دائمی برای ما محسوب میشود. کلام جسم شد تا من و شما بتوانیم خدا را نه فقط بهعنوان یک خدای دور، بلکه بهعنوان یک پدر مهربان تجربه کنیم. او پرده جدایی را پاره کرد تا بتوانیم با جسارت به تخت فیض او نزدیک شویم.
عیسی در میان ما زندگی کرد تا ما بتوانیم دوباره در خانواده او متولد شویم. حقیقت اصلی یوحنا ۱ : ۱۴ این است که خدا میخواهد توسط شما شناخته شود. او میخواهد یک رابطه صمیمی و متحولکننده با شما داشته باشد.
این قدرت انجیل است: خالق جهان به دنیای ما قدم گذاشت، زندگی ما را زیست و مرگ ما را مرد تا ما بتوانیم زندگی او را زندگی کنیم. این همان جلالیست که ما به دیدن آن دعوت شدهایم، فیضی که به دریافت آن فراخوانده شدهایم و حقیقتی که از ما خواسته شده به آن ایمان بیاوریم.
داستان کلامی که جسم شد، داستان پیگیری بیوقفه خدا برای جهانیان است، داستانی که با یک دعوت ساده و در عین حال عمیق به بازگشت به خانه، به اوج خود میرسد.
پرسشهای متداول
این آیه مهم است زیرا توضیح میدهد که چگونه خدا، کلام جاودان، در شخص عیسی مسیح به یک انسان تبدیل شد. این حقیقت مرکزی که به عنوان تجسم شناخته میشود، اساس ایمان مسیحیست و نشان میدهد که خدا شکاف بین آسمان و زمین را برای بودن با ما پر کرد.
این عبارت به این معناست که عیسی، خدا در یک بدن انسانی بود. “کلام” به طبیعت الهی عیسی اشاره دارد و “جسم شد” به این معناست که او انسانیت کامل را به خود گرفت. “در میان ما ساکن گردید” از تصویر برپا کردن خیمه استفاده میکند و نشان میدهد که خدا مسکن خود را در کنار مردم قرار داد، همانطور که در عهد عتیق در خیمه با اسرائیلیان بود.
این عبارت شخصیت کامل عیسی را توصیف میکند که هم لطف و محبت بی اندازه خدا (فیض) و هم شخصیت، برنامه کامل و تزلزلناپذیر او (حقیقت) را به طور کامل برای ما آشکار میکند. تعادل میان فیض و حقیقت ضروریست زیرا نشان میدهد که اگرچه خدا مقدس و عادل است، اما همچنین مهربان و بخشنده بوده و نجات را به هر کسی که به عیسی مسیح ایمان آورد، ارائه میدهد.
ارسال نظر